در این گزارش نقد مجموعه تلویزیونی «زمین گرم» به نویسندگی و کارگردانی سعید نعمتالله را میخوانید.
به گزارش آیفیلم به نقل از روزنامه جوان، زمین گرم نسبت به دیگر آثار نعمتالله در جایگاهی نازل قرار دارد؛ ضعفی که سهمی از آن به میزان مهارت او در کارگردانی ربط دارد، اما با یقین بیشتری میتوان به قصه سردرگم و پرداخت نشده سریال ارتباطش داد و فیلمنامه ضعیف اثر را در این ضعف ساختاری سهیم دانست. ریشههای داستان زمین گرم همان موضوع مورد علاقه نعمتالله در نمایش اختلافات خانوادگی است؛ همان مسئلهای که از قضا از سوی منتقدان آثار او همواره مورد انتقاد قرار دارد؛ اختلافاتی که منتقدان معتقدند ترسیم بیش از حد آن در تلویزیون مانند آیینه روی جامعه تاثیر میگذارد و به نزاعهای خانوادگی دامن میزند، با این تفاوت که در اینجا اتفاقاً آغازش رنگ و شکلی متفاوت گرفته و زود سر اصل مطلب میرود، اما متأسفانه در همان قسمتهای ابتدایی خودش و کارش را خلع سلاح میکند.
در واقع داستانی که میتوانست با طمأنینه و در مسیری درست، ما را مشتاق تماشای اثری از تقابل قصه عقل و وظیفه و چراییاش کند، در همان قسمتهای اول به مخاطب میفهماند انتظاری که در سر میپروراند، اشتباه است چراکه آن روایت آغازین فرع ماجراست و اصل روایت شکل دیگری از داستان اختلافات خانوادگی از منظر نعمتالله است. او با توجه به پیشینهاش علاقهمند روایت قصه نزاعهای درون خانوادگی و نارو از سوی رفقای قدیمی است یا به طور خلاصه چگونگی تقابل خیر و شر؛ همانی که مشابهش را در آثار پیشینش دیدهایم؛ اینکه تبعات اختلافات خانوادگی را در قالب نمایش، چطور تا آستانه امکان وقوع رخدادهای جبرانناپذیر ببرد و حتی به اصطلاح به مو برساند، اما پاره نکند.
بیشتر بخوانید:
مشاهده و دانلود سریال «زمین گرم»
انتخاب سخت علیار بین فروغ و استوار
در زمین گرم میداندار قصه علیار است و به نوعی قطب خیر آن که با انتخاب و تصمیمش، خود و زندگیاش را داخل ورطهای میاندازد که از هر سو که میرود زخم است و رنج. او، اما قرار است با صبوریاش در این راه پرخطر مسیر وصل و آشتی را هموار کند. این دوری و دشمنی فامیلی در آثار نعمتالله که اینجا با اندکی تفاوت، مشابه همانهایی است که در جراحت، شیدایی و برادر جان و دیگر آثارش دیدهایم، داستان آشنایی است. تنها تفاوت زمین گرم با آثار پیشین نعمتالله را شاید فقط باید در ظاهر امر و در هویت شغلی افراد مشاهده کرد، وگرنه اصل موضوع، تکرار همان داستان کینههای قدیمی بر جای مانده در دل آدمها از یکدیگر است که تبدیل به زخم میشود و پس از سالها در موقعیتی بحرانی سربرمیآورد، اما ملات قصه نعمتالله اینجا کم است، همانند دیگر آثارش جان و زمینه برای گسترش ندارد. چنانکه پس از چند قسمت ابتدایی چیزی که از جلوی چشمان ما در حال عبور است، فراوانی قهر و آشتیهای بیدلیل است و آدمهایی که سر همین موضوع سوار ماشین زمان دائماً در تردد میان مسیر تهران تا روستا یا خلاف آن هستند، آن هم به علتهایی غیرقابل فهم. از همه مهمتر اینکه روایتی که هر چه جلوتر میرود، سویه باورپذیرش در نظر ما کمرنگتر میشود و آدمها و دنیایشان دستنیافتنیتر.
در زمین گرم مانند همه آثار نعمتالله مشاجره و فریاد در قالب مونولوگ سهم فراوانی دارد و شخصیتها با هر روحیه و نگاهی به طور یکسان از آن برخوردارند. فریادهایی که اگر مثلاً در آثاری، چون برادرجان، رستگاران و جراحت قدری به جان اثر نشسته و با روایت همراستا بوده، اما اینجا و در فقر داستانی زمین گرم، بیهوده و با، اما و اگرهای فراوان در ذهن جلوه میکند.
اما یک سؤال اساسی در این بین، اینکه اصلاً این حجم تلخی، خشونت و فریاد آدمها بر سر هم که در زمین گرم دیگر به اوجش رسیده و کم و بیش در آثار دیگر نعمتالله هم حضور پررنگی دارد چه دلیلی دارد. آیا این همه تشنج از شأن، جایگاه انسانی و شخصیتی آدمها نمیکاهد و در ابعادی وسیعتر، چون خانواده و جامعه اثرگذار نیست؟ به طور حتم آبروی آدمها چیزی نیست که تمایل داشته باشند به راحتی آن را در کوچه و خیابان حراج کنند. آدمهای قصههای نعمتالله، متأسفانه اغلب اینطوری هستند، برای آبرویشان کمتر ارزش قائلند و آن را در کوی و برزن و محل کار بیبها کرده و حراج میکنند. تفاوتی میان مومن، متدین و آبرودار با شرور و تبهکار وجود ندارد و آدمها از علنی کردن مشکلات و دعواهایشان جلوی در و همسایه هیچ ابایی ندارند، حال اینکه کمتر انسان آبرومندی در اطرافمان اینچنین بیپروا در آشکارسازی درد و غمهایش سراغ داریم. در همین سریال زمین گرم، علیار به عنوان آدم مومن و معتقد داستان که تلخی آزاردهندهای در روحیاتش نیز دارد، هم ابایی بابت از دست رفتن آبرویش ندارد و تمام در و دیوارهای شهر و مکانهایی که روزی گذرش به آنجا رسیده از مشکلات زندگیاش باخبرند. خیابان، محل کار، وسایل حمل و نقل عمومی و شهری و خلاصه هر جایی که روزی از آنجا گذر کرده است، شاهدانی خواهند بود از ریز و درشت اختلافات خانوادگی و نزاعهایی که تعدادش در زمین گرم و دیگر آثار نعمتالله کم نیستند و شاید نعمتالله دلایل قانعکنندهای برایشان داشته باشد. دلایلی که البته هیچگاه او در جریان یک نقد مطالبهگرانه در سیما به آنها پاسخ نگفته چراکه اساساً سیما علاقهای به نقد آثاری که خود تولیدکننده آنهاست، ندارد و همین باعث میشود آثار تلخ ضداجتماعی و ضدخانوادگی در سیما رشد قابل ملاحظهای داشته باشد.
ه خ / س م